واقعیتی در مورد زنان پردرآمد

زنان در کار

مردان و زنان اولویت های شغلی مشابهی دارند، اما این باور که زنان اهمیت کمتری به حرفه ی خود می دهند بسیار رایج است.
فرضیه ی گمراه کننده اینست که زنان تمایل دارند کار خود را پس از مادر شدن کنار بگذارند. اما یک مطالعه روی بیش از ۲۵۰۰۰ فارغ التحصیل دانشکده کسب و کار هاروارد نشان می دهد که این فرضیه خیلی با واقعیت همخوانی ندارد.
اکنون دیگر زمان آن رسیده که شرکتها تصورات خود را در مورد مقاطع زمانی کوتاه انفصال از خدمت در بررسی رزومه های کاری کنار بگذارند. اگر آنها به جای قضاوت در مورد مدت زمانی که در یک شغل صرف شده، به دستاوردهای قابل اندازه گیری توجه کنند، آنگاه بازگشت زنان به کار بدون از دست دادن موقعیت های ارشد پیشین خود ساده تر خواهد بود.
زمانی که به ماندن در خانه برای مراقبت از کودکان توجه می شود، گمان می شود که سالهای اول کودکی مدنظر است. اما به داستان مراقبت از کودکان بزرگتر و خانه هنگامی که زن تلاش می کند در کنار کار به آن بپردازند، اشاره نمی شود.
اما در واقع زنانی که کار می کنند هیچ تعطیلات یا بعدازظهری ندارند مگر اینکه همسر یا شریک زندگی آنها به امور خانه اهمیت دهد. و آنگاه زمانی که کودک بیمار می شود چه کسی باید برای مراقبت از او در خانه بماند و جلسه ی مهم کاری خود را از دست بدهد؟ در اکثر مواقع مادر. آنگاه چگونه می توان انتظار پیشرفت د رکار را داشت؟
یکی از بزرگترین اشتباهات دهه های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ این بود که زنان می توانند همه چیز داشته باشند (شغل مناسب و راضی کننده، کودکان خوب، استاندارد بالای زندگی). اما در دنیای واقعی اکثرا نمی توانستند. مردان هم نمی توانستند.
بدیهی است که بالای نردبان ترقی شرکت جا برای همه وجود ندارد.
هر خانواده باید تصمیم بگیرد که چگونه از عهده ی چالش انجام کارهای مختلف و سرپرستی خانواده برآید و دنیای کاری نیز باید تصمیم بگیرد که چقدر برای کار سرپرستی خانواده در فضای کاری رقابتی امروز ارزش قایل شود.
متاسفانه تا کنون دنیای صنعتی ارزشی برای کار سرپرستی خانواده قایل نیست. اما لازم است فرهنگ سازمانی به گونه ای تکامل یابد که درک بیشتری از کارمندان به عنوان فردی با مهارتهای والدگری، یا خصوصیات ویژه ای که تنها در کار بدست نمی آید ایجاد شود.
اتفاقا این کار تمرکز بیشتری برای شرکتها ایجاد می کند که کارمندان زن بیشتری را برای رهبری بکار گیرند. چرا که اغلب کمبود رهبران زن سبب ایجاد نقص هایی در خود زنان می شود. از جمله اینکه جاه طلبی، قدرت اجرایی و ریسک پذیری را کاهش داده و وقفه هایی در چالش های سازمان و خلاقیت ها ایجاد می کند.

 

 

 

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید