سفر یک نویسنده UX به اعماق مغز و سه نکته ی کلیدی از آن

کارکرد مغز و UX

در حقیقت هیچ پاسخ واقعی برای سؤالات مربوط به طراحی خاص وجود ندارد، به خصوص وقتی که در مورد کلمات صحبت می شود. کدام کلمه باید اینجا قرار گیرد؟ آیا مردم صبر دارند که این پاراگراف را بخوانند؟ هیچ کس نمی داند!
آنچه می دانیم این است که هر تصمیمی که کاربر هنگام حرکت در رابط کاربری خود اتخاذ کند، در مغز او اتفاق می افتد. یا به گفته ی رابرت ساپولسکی، استاد عصب شناسی و زیست شناسی دانشگاه استنفورد “مغز مسیر مشترکی برای بهترین و بدترین رفتارهای ما است.”
در این تحقیق جالب چگونگی کار مغز در ارتباط با تصمیمات ui و ux آمده است.

اول: تصمیم بگیرید که کلمات مربوط به مخچه و کدام برای قشر جلو است

بسته به میزان آشنایی کلمات، مغز کاربر آنها را بطور متفاوت پردازش می کند. بنابراین باید تلاش کنیم تا از کلماتی استفاده کنیم که کاربر آنها را بطور شهودی و انعطاف پذیر درک می کند.
برای مشخص شدن موضوع ، به چند تلاش اول خود برای رانندگی فکر کنید. شما سخت تلاش می کردید و این کار بسیار خسته کننده بود. درست است؟ اما پس از مدتها رانندگی، امروز دیگر خسته نمی شوید.
قشر فرونتال مغز از سلولهای عصبی تشکیل شده است. بنابراین آنها خیلی تلاش می کنند و نیاز به انرژی بیشتری نسبت به نورونها در مناطق دیگر مغز دارند.
وقتی با موضوع سختی مواجه می شوید که تمام توجه شما را می خواهد، قشر جلویی مغز در حال کار است. این بخش وظیفه اجرای قوانین را به عهده دارد و به ما کمک می کند که کارهای سخت تر را انجام دهیم.
ساپولسکی توضیح می دهد که قشر فرونتال از سلولهای عصبی تشکیل شده که برای بسیاری از موارد استفاده می شوند. بنابراین آنها بسیار کار می کنند و نیاز به انرژی بیشتری نسبت به نورونها در مناطق دیگر مغز دارند.
مغز در تلاش است تا عملکرد خود را مؤثرتر انجام دهد، بنابراین قشر جلویی همواره مشغول است و هنگامی که یاد گرفتید که به طور روزمره تر کاری انجام دهید، قشر فرونتال دیگر کمتر کار می کند و فعالیت را به یک ناحیه بازتابنده تر مغز یعنی مخچه می سپارد. در مورد رانندگی دیگر حتی می توانید در هنگام گوش دادن به پادکست، کاملاً خوب رانندگی کنید. مخچه نیز انرژی کمتری طلب می کند، بنابراین شما سریع خسته نمی شوید.

از عکس العمل کاربران استفاده کنید
باید تلاش کنید وظیفه ی زیادی را به قشر جلوی مغز کاربر نسپارید. کاربران امروز دارای عکس العملهایی هستند که برای دنیای دیجیتال آموزش دیده اند. همه آنها می دانند که در کجا به دنبال منو ، نحوه زوم یا پیمایش بروند و به اصطلاح ، با مخچه در سایت پیش می روند. پس از این عکس العمل ها به نفع خود استفاده کنید. برای مثال سعی نکنید با گزینه های غیر معمول و نامگذاری به روش های غیر متعارف،‌ کاربر را گیج کنید.

مثلا بجای شکل بالا به سادگی می توان این را بکار برد:

شاید به نظر حوصله سر بر برسد. اما هر چقدر بتوانید کار کمتری به عهده ی قشر جلویی مغز بگذارید،‌ بیشتر می توانید کاربر را نگه دارید. کلمات باید تا حد امکان کوتاه باشند و یا با تصاویر بیان شوند.

دوم: بر روی مغزهای پر از گلوکوکورتیکوئید استرس ایجاد نکنید

استرس تأثیر زیادی در نحوه عملکرد مغز و در نتیجه در نحوه عملکرد و رفتار ما دارد و می دانیم که خیلی از کاربران در جامعه امروز تحت استرس هستند و لازم است به آن احترام بگذاریم.
هرچند استرس کارکردهای خوب هم دارد. مثلا هنگام مواجهه با یک شیر وحشی لازم است استرس داشت و از آن فرار کرد،‌ اما امروز ما بندرت توسط شیرها تعقیب می شویم. بنابراین مغز دیگر نیازی به اولویت بندی کارها بر اساس شرایط استرس ندارد. بنابراین زمانی که به کارکردهای استرس زا نیاز داریم اما نیاز به فرار از دست شیرها نیستیم،‌ حافظه و تفکر انتقادی دچار اختلال می شوند.
نکته بدتر این است که هنگام استرس، ارتباط بین قشر جلو و هیپوکامپ ، که نقش مهمی در حافظه دارد ، تضعیف می شود. بنابراین باید به استرس احترام بگذارید و تصمیم بگیرید که چه زمانی چیزهای جدید آموزش دهید.

سوم: راه را برای دوپامین با نتایج نامشخص هموار کنید

دوپامین یکی از معروف ترین هورمون های مغز است که وقتی آزاد می شود احساس پاداش می کنیم.
می دانیم که تجربه های مکرر که چندین بار تکرار شده اند ، جذابیت خود را از دست می دهند، حتی اگر این تجربه به خودی خود بسیار ارزشمند باشد. پس اگر دائماً به کاربران پاداش دهیم، واقعاً احساس دریافت پاداش نمی کنند.

اگر جالب بود به اشتراک بگذارید.

دیدگاهتان را بنویسید